نایقلعه زادگاه زیبای من

نایقلعه زادگاه زیبای من

نایقلعه منطقه است زیبا و باستانی واقع در قره باغ غزنی افغانستان
نایقلعه زادگاه زیبای من

نایقلعه زادگاه زیبای من

نایقلعه منطقه است زیبا و باستانی واقع در قره باغ غزنی افغانستان

مکتب نایقلعه 2

 

مکتب  دومین جایگاه تربیتی انسان است که کودک اصول و قواعد خواندن و نوشتن را فرامی گیرد و می آموزد که بدون کمک والدین و معلمان خود مطالب کتاب را بخواند و بفهمد. کودک به دلیل همین تحول بزرگی که در خود احساس می کند، اشتیاق فراوانی به مطالعه دارد و هر لحظه می خواهد بیشتر با دنیای پر رمز و راز درون کتاب ها آشنا شود. برای بسیاری از کودکان، مدرسه اولین مکانی است که آنها را با خواندن و مواد مکتوب آشنا می کند، زیرا یا به دلیل بی سوادی پدران و مادران و یا به سبب عدم عادت به مطالعه آنان، کودکان فرصت تجربه های مفید خواندن در خانواده ها را نمی یابند. لذا مهم ترین وظیفه مدرسه طراحی و پیاده کردن برنامه های آموزشی و پرورشی مدونی است که متناسب با هر مقطع سنی و هر پایه درسی کسب شده، به دنبال کردن علایق خود در کتاب های غیردرسی تشویق کند. شکل گیری عادت به مطالعه درمکتب و مدرسه و گسترش آن به نگاه نظام آموزشی به مقوله آموزش و پرورش بستگی دارد.نظام آموزش و پرورش در کشورهای جنوب و از جمله ( تا حدودی) کشور ما، نظامی غیر پویا و تک محور است. نظام تک محور، نظامی است که براساس یک کتاب و یک جزوه درسی شکل می گیرد و معلم و دانش آموز خود را از هرگونه مراجعه به دیگر مناب اطلاعاتی بی نیاز میداند.نظامی که ساختار متون درسی آن درون زا نیست و همین باعث می شود که دانش آموز از خواندن آن احساس لذت نکند و از ادامه راه باز ماند.در این نظام نگاه دانش آموز و حتی دانشجو از خواندن رفع تکلیف است، به بیان دیگر در نظام مدارس نگرش به کتاب و مراجعه به آن با انگیزه «وظیفه مندی» انجام می شود. در چنین نظامی که اصولاً خواندن فراتر از کتاب های درسی نه توصیه شده و نه راهکارهای آن پیش بینی شده، لذا نهادی به نام کتابخانه آموزشگاهی و شخصی چون کتابدار که مسؤولیت اداره برنامه های خواندن را در مدرسه به عهده دارد شکل نمی گیرد.  

 

 

 

بدین ترتیب هرگاه هم شالوده خواندن قبلاً در خانواده شکل گرفته باشد، خواندن تداوم نمی یابد. به دلیل عدم پویایی نظام آموزشی، موانع جدی هم بر سر راه این تداوم خواندن ایجاد می شود؛ زیرا در چنین نظامی معلم و دانش آموز بی نیاز از منابع گسترده علوم و معارف بشری هستند، اما در شرایطی که نظام آموزشی دانش آموز محور باشد و کتاب درسی نقطه شروع فعالیت آموزشی معلم و دانش آموز تلقی شود و هیچ فعالیت آموزشی و پرورشی بدون بهره گیری از سایر منابع دانش بشری امکان پذیر نباشد و به جای روش های مکانیکی متکی بر حافظه از روش های بینشی مبتنی بر تجزیه و تحلیل استفاده شود و ملاک ارزشیابی، پیشرفت های فردی دانش آموز باشد، آنگاه کتابخانه با رسالت بارور کردن روند آموزش پا به عرصه وجود می گذارد.

در آن صورت کتابخانه «قلب آموزش و پرورش» تلقی می شود و همه فعالیت های جاری و ساری آتی یک مدرسه در کتابخانه آن سازماندهی می شود و کتابدار و معلم به طور مشترک برنامه های آموزشی و پرورشی را با اتکا به منابع موجود ترتیب می دهند. به این ترتیب است که «کتابخانه مدرسه، دستگاه حرارت مرکزی و روح مدرسه می شود».

در این نظام، یادگیری، مبتنی بر منابع اطلاعاتی واقعی است، یادگیری دو سویه و مکمل است، یادگیری مبتنی بر فناوری های های جدید و روزآمد است و یادگیری مشارکتی است. یادگیری مشارکتی بدین معناست که دانش آموزان به طور مستقیم و با همدیگر و همراه معلمان و کتابداران در پژوهش، یادگیری، مهارت های آموزشی، طراحی و تجدیدنظر دوره های آموزشی همکاری و مساعدت می کنند. یادگیری مشارکتی، یک روش سودمند است؛ زیرا برنامه ریزی می کند که چگونه دانش تولید و خلق شده و چگونه رشد و نمو پیدا می کند.